آیا برداشت های ما از قرآن کریم و تفسیر آن، منجر به پذیرش کثرت گرایی دینی نمی شود؟[1]
اختلاف نظر در فهم متون، امری رایج و واقعیتی انکار ناپذیر است و وجود تفاسیر متنوع و متفاوت از قرآن شریف، شاهد گویایی بر وجود اختلاف و تفاوت فهم در متون دینی نیز هست؛ ولی وجود تفاوت و تنوّع تفاسیر از آیات قرآن، نمی تواند دلیلی بر پذیرش کثرت گرایی و قرائت های مختلف از دین و متون مقدس باشد. به نظر می رسد که نگرش امکان وجود قرائت های مختلف از متن در حوزه ی درون دینی، به دو صورت معتدل و افراطی قابل طرح باشد و آن چه قابل قبول است، صورت متعدل آن است. دیدگاه افراطی، هر متنی را قابل قرائت های متفاوت می داند و به مفسّر آزادی عمل بیش تری داده و مجال ارایه ی تفاسیر متفاوت و گاه کاملا متضاد را به او می دهد. تلقّی افراطی به شدت مفسّر محور است؛ به خلاف نگرش معتدلانه که در آن، هدف از اختلاف در فهم، رسیدن به معنای نهایی و مقصود مؤلف است. اختلاف نظر بر اثر تیرگی و نامعلوم بودن، در معنای نهایی و مراد مؤلف رخ می دهد.[2] بر اساس این تحلیل، هر فهم و قرائتی از متن جایز نیست و قرائتی معتبر است که یا مطابق با مقصود مؤلف باشد، یا آن که دستِ کم روش مند به دست آمده باشد. نقش مفسر در تفسیر متن سعی و تلاش مفسّر در جستوجوی یافتن عقلانیت مؤلف، نیّات، مقاصد و افکار نهفته در پسِ الفاظ متن است و دانسته ی مفسر در محتوای پیام، نقش و تأثیری ندارد[3]؛ زیرا موجب تفسیر به رأی خواهد شد که امام صادق(علیه السلام)می فرماید: (مَن فَسرّ القُرآنَ بِرأیه فَاصابَ لَم یوجر وَ إن أخطَأَ کانَ إثمهُ عَلَیه)؛ کسی که قرآن را تفسیر به رأی کند، حتّی اگر درست هم باشد، اجری ندارد و اگر خطا و اشتباه کند، گناه کار است.[4] برخی از پیش دانسته های مفسر، دخالت مقبول و معقولی در فهم متن دارند و پاره ای از آن ها کاملا مخلّ به عمل فهم خواهد بود.[5] بنابراین، بر اساس دیدگاه مؤلف محور، در واقع یکی از تفاسیر از متن قرآن کریم، که در عرض هم هستند، صحیح بوده و بقیه نادرست اند و مفسرانِ معتقد به این دیدگاه، همگی به دنبال وصول یک معنای نهایی و یگانه هستند؛ بر خلاف دیدگاه مفسّر محور که بر طبق آن، چنین معنای نهایی ای وجود خارجی ندارد و وجود چند معنا در عرض هم ممکن است؛ پس به ناچار تنها یک قرائت از متن صحیح است؛ گرچه آن معنای واحد و مقصود ممکن است دارای بطون و اعماق معنایی باشد؛ یعنی مراتبی از معنا وجود داشته باشد که با یک دیگر سازگارند و در طول هم قرار دارند[6] و هیچ گاه به معنای تکثّر قرائت و تفسیر قرآن و در نهایت، پذیرش پلورالیسم در درون یک مکتب نخواهد بود.[7] پی نوشتها: [1]. محقق: علی مرادخانی. [2]. همان، ص 143. [3]. همان، صص 150 151؛ ر. ک: عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، (قم: مرکز نشر اسراء، چاپ اوّل، بهار 1378)، ج 1، صص 175 231. [4]. علاّمه ی مجلسی، بحارالانوار، (بیروت: دار احیاء التراث العربی)، ج 89، ص 110. [5]. ر. ک: مبانی معرفت دینی، همان، صص 151 154. [6]. ر. ک: همان، ص 157 158 [7]. ر. ک: عبدالحسین خسروپناه، کتاب نقد، همان، صص 242 266. منبع: پلورالیسم دینی ، رضا مصطفی لو، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380).
عنوان سوال:

آیا برداشت های ما از قرآن کریم و تفسیر آن، منجر به پذیرش کثرت گرایی دینی نمی شود؟[1]


پاسخ:

اختلاف نظر در فهم متون، امری رایج و واقعیتی انکار ناپذیر است و وجود تفاسیر متنوع و متفاوت از قرآن شریف، شاهد گویایی بر وجود اختلاف و تفاوت فهم در متون دینی نیز هست؛ ولی وجود تفاوت و تنوّع تفاسیر از آیات قرآن، نمی تواند دلیلی بر پذیرش کثرت گرایی و قرائت های مختلف از دین و متون مقدس باشد.
به نظر می رسد که نگرش امکان وجود قرائت های مختلف از متن در حوزه ی درون دینی، به دو صورت معتدل و افراطی قابل طرح باشد و آن چه قابل قبول است، صورت متعدل آن است.
دیدگاه افراطی، هر متنی را قابل قرائت های متفاوت می داند و به مفسّر آزادی عمل بیش تری داده و مجال ارایه ی تفاسیر متفاوت و گاه کاملا متضاد را به او می دهد. تلقّی افراطی به شدت مفسّر محور است؛ به خلاف نگرش معتدلانه که در آن، هدف از اختلاف در فهم، رسیدن به معنای نهایی و مقصود مؤلف است. اختلاف نظر بر اثر تیرگی و نامعلوم بودن، در معنای نهایی و مراد مؤلف رخ می دهد.[2]
بر اساس این تحلیل، هر فهم و قرائتی از متن جایز نیست و قرائتی معتبر است که یا مطابق با مقصود مؤلف باشد، یا آن که دستِ کم روش مند به دست آمده باشد.
نقش مفسر در تفسیر متن
سعی و تلاش مفسّر در جستوجوی یافتن عقلانیت مؤلف، نیّات، مقاصد و افکار نهفته در پسِ الفاظ متن است و دانسته ی مفسر در محتوای پیام، نقش و تأثیری ندارد[3]؛ زیرا موجب تفسیر به رأی خواهد شد که امام صادق(علیه السلام)می فرماید: (مَن فَسرّ القُرآنَ بِرأیه فَاصابَ لَم یوجر وَ إن أخطَأَ کانَ إثمهُ عَلَیه)؛ کسی که قرآن را تفسیر به رأی کند، حتّی اگر درست هم باشد، اجری ندارد و اگر خطا و اشتباه کند، گناه کار است.[4]
برخی از پیش دانسته های مفسر، دخالت مقبول و معقولی در فهم متن دارند و پاره ای از آن ها کاملا مخلّ به عمل فهم خواهد بود.[5]
بنابراین، بر اساس دیدگاه مؤلف محور، در واقع یکی از تفاسیر از متن قرآن کریم، که در عرض هم هستند، صحیح بوده و بقیه نادرست اند و مفسرانِ معتقد به این دیدگاه، همگی به دنبال وصول یک معنای نهایی و یگانه هستند؛ بر خلاف دیدگاه مفسّر محور که بر طبق آن، چنین معنای نهایی ای وجود خارجی ندارد و وجود چند معنا در عرض هم ممکن است؛ پس به ناچار تنها یک قرائت از متن صحیح است؛ گرچه آن معنای واحد و مقصود ممکن است دارای بطون و اعماق معنایی باشد؛ یعنی مراتبی از معنا وجود داشته باشد که با یک دیگر سازگارند و در طول هم قرار دارند[6] و هیچ گاه به معنای تکثّر قرائت و تفسیر قرآن و در نهایت، پذیرش پلورالیسم در درون یک مکتب نخواهد بود.[7]
پی نوشتها:
[1]. محقق: علی مرادخانی.
[2]. همان، ص 143.
[3]. همان، صص 150 151؛ ر. ک: عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، (قم: مرکز نشر اسراء، چاپ اوّل، بهار 1378)، ج 1، صص 175 231.
[4]. علاّمه ی مجلسی، بحارالانوار، (بیروت: دار احیاء التراث العربی)، ج 89، ص 110.
[5]. ر. ک: مبانی معرفت دینی، همان، صص 151 154.
[6]. ر. ک: همان، ص 157 158
[7]. ر. ک: عبدالحسین خسروپناه، کتاب نقد، همان، صص 242 266.
منبع: پلورالیسم دینی ، رضا مصطفی لو، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین